مربی حسابداری و مدیر ارشد مالی | علی ط. ساکی

جابجایی در کار

جابجایی در کار

هنگام جابجایی در کار به چه نکاتی توجه کنیم؟

حقوق: نکتۀ اول دربارۀ حقوق، نوع پرداخت است؛ یعنی چقدر از حقوقتان داخل فیش می آید و چقدر از حقوق داخل فیش، به مزایای مستمر و غیرمستمر تقسیم می شود و چقدرش حقوق پایه است.

نکتۀ دوم موعد پرداخت است؛ یعنی شرکت مدنظرتان چقدر در پرداخت هایش خوش قول است.
نکتۀ سوم مزایای رفاهی و غیرنقدی مثل بن و وام است که آن شرکت برایتان فراهم می کند.
تکلیف حقوق مشخص شد؛ اما به نظرم فقط حقوق در جا به جایی، تعیین کننده نیست.
نکات بسیار مهم تری هم هست که معمولاً به آن توجه نمی کنیم:

نکات مهم حقوق و دستمزد

۱. قرارداد: آیا آن شرکت با شما یک قرارداد رسمی می بندد؟ آیا این قرارداد حداقل یک ساله است؟ آیا تضامینی که می گیرد منطقی است؟

۲. اندازۀ شرکت: اندازۀ آن شرکت در مقایسه با شرکتی که الان هستید چقدر است؟ اگر خیلی کوچک باشد، شاید زیاد مناسب شما نباشد. اگر خیلی بزرگ باشد، باز هم ممکن است مناسب شما نباشد.

۳. فاصلۀ شرکت: فاصلۀ محل کار جدید تا منزلتان و راحتی مسیر چگونه است؟

۴. ساعت کاری: شروع و پایان ساعت کاری در آن شرکت چگونه است؟ اضافه کاری شناور است یا اجباری؟ مرخصی گرفتن چطور است؟ چه ساعتی نهار می خورند؟

۵. محیط و امکانات: در آن شرکت چه محیط و امکاناتی را در اختیارتان می گذارند؟

۶. آموزش و نگاه منابع انسانی: آموزش و نگاه منابع انسانی که در آن شرکت حاکم است، چگونه است؟

۷. رفتار و روابط و روحیۀ حاکم بر آن شرکت: آیا کارکنان آن شرکت پیوسته دعواومرافعه می کنند یا تعاملی بینشان برقرار است؟

۸. امکان ارتقا و رشد و پیشرفت: آیا از لحاظ سمَتی یا علمی یا حتی از لحاظ رابطه ای، امکان رشد شما در آن شرکت وجود دارد؟

۹. توانایی، سواد و ویژگی های مدیر مستقیم: آیا مدیر مستقیم شما باعث ارتقای کیفی توانایی های شما می شود؟

***

تخصصی شدن کارها

نکته ای در رابطه با تخصصی شدن کارها می خواهم به شما بگویم.
پیشنهادم به شما دوستان این است که بعد از سه چهار سال کارکردن، رشتۀ خاصی را که به آن علاقه دارید پیدا کنید؛ مثلاً اگر سه چهار سال کار کردید، بروید در پیمان کاری ها و صنعتتان را پیدا کنید و دیگر از صنعت پیمان کاری بیرون نیایید.
اگر در زمینۀ دارو دارید کار می کنید، در همان زمینه، ادامه بدهید.

سه سال و نهایتاً پنج سال زمان خوبی است تا متوجه شوید از چه صنعتی و در آن صنعت از چه فیلد کاری خوشتان می آید یا فکر می کنید توانایی تان در آن زیاد است.
کارها دارد تخصصی می شود.
این طور نکنید که مثلاً دو سال در حمل و نقل و پنج سال در غذایی و سه سال در شرکت های معدنی کار کنید! وقتی خودتان را محک زدید و واقعاً دانسته های خودتان را به حد معمولی رساندید، سعی کنید به سمت یک صنعت خاص بروید و در آن صنعت، فیلد کاری خاصی را انتخاب کنید.

بازار کار در ایران

شاید قبلاً این گونه بود که می گفتیم بهتر است همه چیز را محک بزنیم و همۀ جنبه ها را بدانیم؛ ولی واقعاً الان آن قدر بازار کار در ایران کساد است و از طرفی، رقابت بالاست و افراد دارند تخصص های مختلف یاد می گیرند، واقعاً دیگر صرفه ندارد.
به نظرم هیچ موضوعیتی ندارد آدم در همه چیز متخصص باشد.
واقعاً وقتی شما در یک صنعتی مثلاً در صنعت ذوب هستید، حیف است بعد از هفت هشت سال کارکردن که چم وخم و زیروبم آن کار را یاد گرفتید و قوانین مربوط به آن را آموختید، بیرون بیایید و به صنعت دیگری بروید.
شاید قدیم این کار باعث پختگی می شد؛ ولی واقعاً در صنف حسابدارها این کار باعث می شود از آن مزیت رقابتی که ممکن است برای خودتان داشته باشید کاسته بشود.

بله، در حسابرسی این کار را قبول داریم و می گوییم‌ بهتر است هرقدر شخص می تواند صنایع مختلف و کارهای مختلف را ببیند [و یاد بگیرید].
اساتید همیشه مثالی می زنند: اگر دانش حسابداری را مثل یک میز تصور کنیم، حسابداران در عمق میز کارها را می بینند و حسابرس ها در سطح میز.

بر عکس حسابدارها، حسابرس ها حتماً باید به سمت تنوع بروند.
اگر حسابرس هستید، حتماً از صنعتی به صنعتی دیگر بروید؛ چون نوع و ماهیت کارتان ایجاب می کند که از همۀ رشته ها، تخصص کوچکی داشته باشید.
به نظرم یک حسابرس خوب، حسابرسی است که صنایع مختلفی را دیده باشد و چون ممکن است توانایی نداشته باشد در عمق کارها برود، در سطح، با قوانین مختلف آشنا باشد.

***

اگر جای رشد نداره، بزن بیرون

در شرکت های بزرگ همیشه این مسئله وجود دارد که حسابدارها، اصطلاحاً از حسابداری مدیریت یا حسابداری بهای تمام شده یا حتی حسابداری مالی کمی جدا می شوند و عملاً بیشتر یک دریافت و پرداخت ساده را انجام می دهند.‌

متأسفانه برای بخشی از حسابداری مالی این مسئله وجود دارد و بهترین راه این است که بتوانید خودت را به روز نگه دارید.
اگر نمی خواهید در شرکتی که هستید بمانید و همان جا رشد کنید، بهترین راه این است که بعد از چند سال خارج شوید و فیلد دیگری را امتحان کنید.
این مسئله وجود دارد و کاری هم نمی شود کرد.
گاهی ماهیت شرکت و کار اجازه نمی دهد خارج از آن فیلد دریافت و پرداخت، کاری انجام دهیم.

***

سندروم ساکی

مطلبی را دربارۀ شرکت هایی که از لحاظ پرداخت بسیار خوب اند می خواهم بگویم.
خیلی وقت ها اشخاص به من مراجعه می کنند و می گویند در فلان شرکت داریم کار می کنیم و پرداخت هایش بسیار خوب و به موقع است؛ ولی جای پیشرفتی در این شرکت نداریم.
مشخص است شرکتی که پرداخت هایش خوب است، طبیعتاً هرچه سطوح کاری بالاتر برود، پرداخت ها و مزایایش بهتر می شود.

بنابراین رسیدن به سطوح بالاتر، خیلی سخت است و معمولاً با سفارش و پارتی بازی و چنین کارهایی می توان به آن سطوح رسید.
مثلاً شخصی که در سطح کارشناسی است، سال ها در همان سطح باقی می ماند و به ندرت کسی در آن سازمان یادش می آید که شخصی از درون خود سازمان رشد کرده باشد.
این موضوع از لحاظ من یک سندروم است؛ چون اسم این سندروم را جایی ندیدم،  اسمش را «سندروم ساکی» می گذارم تا به نام خودم ثبت شود.
در حقیقت این سندروم اشخاص را بین دو انتخاب قفل می کند:

دو انتخاب مختلف

انتخاب اول این است کارکنان در شرکتی اند که زیاد با آن ها کار ندارند و کار چندان خاصی هم ممکن است انجام ندهند و در مقایسه با سطح جامعه، پرداخت ه ایش بسیار فوق العاده و خوب است؛ اما در این شرکت جایی برای پیشرفت ندارند.
با اینکه این‌گونه شرکت ها از لحاظ منابع انسانی بسیار دک و پز دارند و بسیار هم جایزه گرفتند و دوره های زیاد آموزشی آنچنانی و تابلوی تبلیغاتی بسیار قوی ای دارند، ولی در عمل، برای کارکنانشان فرصت های رشد ایجاد نمی کنند.
این انتخاب اولی است که کارکنان می توانند کنند.

انتخاب دوم این است که بیرون بروند.
کسانی که این انتخاب را کردند طبیعتاً زندگی خودشان را با پرداخت ها و حقوقی که در این انتخاب وجود دارد چیدند؛ البته برایشان خیلی سخت است.
طبیعی است که حتی از لحاظ توانایی فنی هم عقب مانده اند؛ چون همیشه در یک سطح بودند.
اگر هم بعضی‌ها شانس نیاورند، با تغییر مدیریتی یا چیزی مثل آن، بعد از هفت هشت سال کار، مجبور می شوند آن شرکت را ترک کنند و دیگر به اجبار مجبورند سراغ شغل بعدی بروند.

اسم این سندروم را سندروم ساکی می گذارم.
این سندروم بسیار خطرناکی است.
کسی که با این سندروم درگیر است، به جسارتی نیاز دارد که دل به دریا بزند و انتخاب کند: از آن شرکت خارج شود یا بماند و به سرنوشت دیگران دچار شود.

خروج از نسخه موبایل