مربی حسابداری و مدیر ارشد مالی | علی ط. ساکی

دورهمی اقتصادی (4 موضوع اقتصادی مهم!)

دورهمی اقتصادی

دورهمی اقتصادی در نگاه من چند موضوع اقتصادیست که در ادامه به بررسی 4 مورد مهم از آنها می پردازم:

تورم و نقدینگی

اقتصاددانان می گویند که ارزش اقلام هر بازار برابر با پول های همان بازار است. مثلاً اگر در یک اقتصاد، فقط یک پیکان داشته باشیم و فقط هزار تومان پول باشد، همیشه مبلغ این پیکان برابر با هزار تومان است. حال تصور کنید به جای این هزار تومان، میلیون ها و میلیاردها اسکناس وجود دارد و به جای این پیکان انواع و اقسام کالا.

همیشه مجموع این کالاها با مجموع پول ها برابر است. یک کشور یا اقتصاد به تنهایی نمی تواند امورات خودش را بگذراند و نیاز به واردات و صادرات دارد. اگر در نتیجۀ این تراز واردات و صادرات، آن کشور یا اقتصاد مقدار ارزی را ذخیره کند، به این ارز پشتوانۀ آن اسکناس ها قرار می گیرد و دیگر این اسکناس، یک اسکناس پشتوانه دار می شود و به اسکناسی قوی تر تبدیل می شود.

چاپ اسکناس

حال در نظر بگیرید در این تراز تجاری، کشوری وجود دارد که نمی تواند ارز ذخیره کند و مجبور می شود با ارزهای ذخیره خود کالا وارد کند. در این صورت دیگر برای هزینه های داخلی خودش پولی باقی نمی ماند. ازاین رو تصمیم می گیرد اسکناس هایش را مجدداً چاپ کند. در این صورت با توجه مثال و اصل اولی که اول گفتم، در بازار دوهزار تومان پول خواهیم داشت و در نتیجه قیمت پیکانمان هم دوهزار تومان می شود. با این اتفاق در حقیقت دولت دست در جیب مردم می کند.

درست است که در کوتاه مدت کار دولت راه می افتد؛ اما در بلندمدت باعث تورم می شود. چاپ بدون پشتوانۀ اسکناس در خیلی از کشورها و در خیلی از جاها اتفاق افتاده است؛ نتیجۀ این اتفاق را هم خودتان شاهد هستید: تورم بالا و نقدینگی زیادی در دست مردم.

عرضه و تقاضا

در اقتصادمان یک مشکل دیگر هم داریم و آن این است که همیشه عرضۀ ما کمتر از تقاضای ماست؛ یعنی ما همیشه صف داریم. خودروسازی ها را ببینید. این همه خودروسازی داریم؛ ولی همچنان پاسخگوی نیاز مردم ما نیست و در نهایت جریان های قرعه کشی و … پیش می آید.

در بازاری که همیشه تقاضا بیش از عرضه است، طبیعی است که قیمت ها به افزایش میل داشته باشد. از سوی دیگر از آنجایی که مدیریت این بنگاه ها دولتی است، کیفیت کالاها و خدمات هم همیشه به کاهش میل دارد.

بنده خدایی می گفت که شما کویر را دست دولت بده، آخر سال شن کم می آورد! چون دولت تاجر خوبی نیست. در همین وضعیت کرونا بی استثنا تمام شرکت های بزرگ تولید ماشین دنیا، نیروهایشان را تعدیل کردند؛ اما در ایران خودرو و سایپا حتی یک نفر هم تعدیل نیرو نشد. موضوع صحبت من الان این نیست که باید تعدیل نیرو بشود یا نه. بحثم این است که چون بنگاه داری ما دولتی است، این بنگاه داری به تنها چیزی که فکر نمی کند کیفیت است.

شرکت ایرانی علی بابا همان ابتدای کرونا تعدیل نیروی زیادی انجام داد؛ چون یک بخش خصوصی است و باید دخل و خرجش با هم هم‌خوانی داشته باشد؛ پس مجبور است تعدیل نیرو کند تا بتواند با قیمت مناسب خدماتش را عرضه کند. نمونه های خارجی را ببینید. تمام شرکت های هواپیمایی بزرگ تعدیل نیرو انجام دادند؛ اما دریغ از اینکه یک نفر در شرکت هواپیمایی هما تعدیل نیرو شود!

قیمت گذاری دولتی

قیمت گذاری عرضۀ کالاها و خدمات هم متأسفانه به صورت دولتی انجام می شود؛ یعنی به جای اینکه بگویند این خدمت یا کالایی که عرضی می کنی چقدر می ارزد، می گویند که قیمت تمام شده خدمات یا کالایت هر قدر که هست، فلان درصد سود را رویش بگذار و به مصرف کننده بفروش؛ یعنی تمام آن هزینه هایی را که آن مدیر دولتی بر آن خدمت یا کالا تعیین کرده، باید منِ مصرف‌کننده پرداخت کنم! چرا؟ چون اگر این گونه قیمت گذاری نشود، مثلاً ایران خودرو نمی تواند وام ارزی را که از بانک سپه گرفته پرداخت کند.

اگر وام را به بانک سپه پرداخت نکند، بانک سپه نمی تواند قرضش را به بانک مرکزی بدهد. اگر هم بانک مرکزی بی پول شود، دولت بی پول می شود. به بیان واضح تر منِ مصرف کننده و شهروند باید بگذارم دولت دست در جیب من کند و هزینه هایش را از جیب من بردارد.

حرکت بازارها

نکته ای که لازم است بدانید این است که بازار های مختلف، یک به یک خودشان را با سطح تورم یکسان می کنند؛ یعنی مثلاً سکه به پنج میلیون تومان افزایش می یابد، ولی دلار تکان نمی خورد. چند روز بعد یا چند وقت بعد، قیمت دلار هم افزایش می یابد. سپس قیمت زمین افزایش می یابد.

افزایش و کاهش قیمت یک سری از بازارها را هر روز متوجه می شویم، اما ممکن است افزایش و کاهش خیلی از بازارها را هر روز متوجه نشویم، ولی حتماً قیمت آن بازارها هم تغییر می کند و این یکسان‌ سازی در آن انجام می شود؛ مثلاً اگر به وضعیت بورس نگاه کنید، یک دفعه از سال 97 تا 98 آن میزانی که از تورم عقب مانده بود جبران شد و یک دفعه شاخص بورس صعود پیدا کرد.

در واقع آن نقدینگی ای که قبلاً در بازارهای مختلف بود، وقتی بازار خودرو و مسکن و طلا و سکه یک مقدار اشباع شد، یک مقدارش به سمت بازار بورس آمد و بازار بورس را اشباع کرد. در نتیجه شاخص مدام بالا می رود. این تنها علت بالارفتن شاخص نیست، اما یکی از علت های عمده همین است. یکی دیگر از علت های بالارفتن شاخص تقاضای بیشتر از عرضه است؛ یعنی آن قدر ما در همه چیز عرضۀ کمی داریم و تقاضا زیاد است، بین خریداران رقابت وجود دارد و قیمت ها افزایش می یابد.

بازار بورس

ممکن است از یک نظر اصلاً بورس آن بازدهی و سودی را که خیلی ها می گویند نداشته باشد؛ مثلاً اگر یک دورۀ پنج ساله را در نظر بگیریم و قیمت دلار و سکه و زمین و خودرو و بورس را در آن مقایسه کنیم، بورس افزایش و سود خاصی نداشته است. همان افزایشی که در خودرو داشتیم، داخل بورس هم داشتیم. به قول یکی از دوستان، اگر نخود می خریدید و ذخیره می کردید، احتمال داشت که امروز قیمت نخودتان هم متناسب با دیگر تورم ها افزایش یابد.

اگر بازار جدیدی به وجود بیاید و مردم مثلاً به خرید معدن علاقه مند شوند و امروز هر معدن یک میلیارد تومان باشد، با ورود این نقدینگی به بازار معدن، قیمت هر معدن به ده میلیارد تومان افزایش می یابد و این موضوع همچنان ادامه خواهد داشت.

خلاصه اینکه این بازارها مدام در حال کاهش و افزایش است و قیمت های یکدیگر را تعقیب می کنند. این موضوع همین طور ادامه خواهد یافت، مگر اینکه ریال جان بگیرد و بتواند تمام این قیمت ها را کاهش بدهد.

واقعیت این است که هیچ یک از قیمت های کالاها و خدمات، قیمت های ذاتی آن ها نیست؛ بلکه این قیمت ریال و ارزش ذاتی ریال است که کاهش یافته و این مسئله چاره ای ندارد، مگر اینکه ریال قدرت اصلی اش را بازیابد.

خودتحریمی چیست؟

بزرگترین موضوعی که الان در اقتصاد با آن درگیریم، مسئلۀ تحریم و خودتحریمی است. تحریم مثل دیواری می ماند که دور کشور کشیده شده است و مهم ترین منبع درآمدمان را که نفت است، نمی توانیم بفروشیم یا اگر بتوانیم بفروشیم، باید به قیمت کمی بفروشیم و پولش را خیلی دیر بگیریم.

همچنین کالایی را که باید وارد کشور کنیم، نمی توانیم وارد کنیم و اگر بخواهیم وارد کنیم، باید چندبرابر گران تر بخریم که آن هم گاهی کیفیتش کمتر است و دیرتر هم به ما تحویل می دهند. این تحریم است و همۀ ما آن را می شناسیم. اما خودتحریمی چیست؟ خودتحریمی از نظر من یعنی فساد و ناکارآمدی و روراست‌نبودن دولتمردان با مردم.

برای نمونه اگر فیلم دادگاه آقای طبری را ببینید، می بینید که دادستان خودش را دارد می کُشد که آقا! شما فلان قدر پول گرفتی، فلان‌قدر رشوه گرفتی! اما آقای طبری اصلاً عین خیالش نیست! گویا بعد از 30 سال هنوز متوجه نشده که وقتی یک مقام عالی رتبۀ کشوری را دارد، باید نوکر مردم باشد،
باید در کنار مردم باشد، باید مثل مردم زندگی کند، نه اینکه زمین های آنچنانی لواسان را بگیرد.

دربارۀ ناکارآمدی لازم است بگویم همچنان دولت روی ارز 4200 تومانی پافشاری می کند.
الان اگر به سایت بانک مرکزی مراجعه کنید، می بینید که همچنان قیمت دلار را 4200 تومان درج کرده اند!
گویا اگر بگویند 4200 تومان، بقیه خجالت می کشند و قیمت دلار کاهش می یابد.
گویا دولت ما یاد گرفته اگر بخندد و بگوید همه‌چیز خوب است، همه‌چیز خوب می شود.
نه! این گونه نیست.

صداقت نیاز مملکت ما

همه این اتفاقات دورهمی اقتصادی را تشکیل می دهند. به نظر من امروز مملکت ما به صداقت و روراستی نیاز دارد
و هیچ اشکالی ندارد که یک دولتمرد بگوید که اوضاع ما خراب و نگران‌کننده است و به‌خاطر تحریم است که نمی‌توانیم نفت بفروشیم. اشکالی ندارد که بگوید کسری بودجه داریم و همه باید کمک کنند.

ای کاش یک بار یک نفر این حرف ها را صادقانه به مردم می گفت. مردم ما مردمی اند که وقتی با صداقت با آن ها گفت و گو شود، مطمئناً همراه ترند.

خروج از نسخه موبایل